1- تشکیل سازمانها یا کارگروههای مختلف، تحقیق و تفحص مجلس از این صنعت و اخبار متفاوت از برخورد با مافیای چای کشور، موضوعاتی است که بارها از سوی دستگاههای دولتی و غیردولتی اعلام شده ، اما به راستی این تصمیمات چه میزان هزینه- فایده برای بخشهای تولید و مصرف داشته است؟!
2- چندی پیش معاون بازرگانی داخلی وزیر بازرگانی ، معدوم کردن چای سنواتی را راهکاری برای رفع مشکلات کنونی این صنعت قلمداد کرده بود، اگر این رویکرد را به عنوان سیاستی برای رفع مشکلات کنونی صنعت چای پذیرفته و از سال زراعی آینده نیز وزارت بازرگانی متولی این صنعت شود، در چند سال آینده میتوان انتظار دستاوردهای تازه برای تسریع بحران کنونی در این صنعت را داشت.
3- از بین بردن چای سنواتی سالهای قبل با توجه به هزینههای گزافی که دولت برای خرید و نگهداری آن متحمل شده، تداوم خرید تضمینی برگ سبزچای، سهم ناچیز چای داخلی در سبد مصرفی خانوار با گسترش قاچاق و تغییر ذائقه مصرفکنندگان و مدیرانی که حتی خود نیز در جلسات تصمیمگیری برای این صنعت، چای خارجی مصرف میکنند، تراژدی تازهای را برای چای ایرانی رقم خواهد زد که دستاوردهای آن از هم اکنون مشخص است.
4- اکنون بهترین چای تولید داخل حتی در بازارهای مصرف از جایگاه چندان مطلوبی برخوردار نیست، اگر در نظر باشد تا چای سنواتی گذشته نیز نابود شود در این شرایط تداوم خرید تضمینی برگ سبز چای از چایکاران ، انبارکردن آن ، پرداخت تسهیلات برای بهزراعی یا ادامه حیات کارخانهها یا حتی تولید چای ایرانی چه توجیهی خواهد داشت. آیا این رویکرد مصداق مثل معروف «بر شاخ نشسته بن بریدن» نیست؟!